حالت سیاه
08-11-2024
Logo
خطبه‌ی جمعه – خطبه‌ی 0495: خ1 – سالروز مولود ( 4 - 7 ): مهربانی صلى الله عليه وسلم، خ2 – اخلاق پیامبرگونه داشتن.
   
 
 
به نام خداوند بخشنده ی مهربان  
 

خطبه‌ی نخست:
سپاس خداوند را و سپاس دگربار او را که ما را هدایت نمود و خودمان هدایت نمی‌شدیم اگر او ما را هدایت نمی‌کرد. و توفیق و توکل و توسلم تنها به او است و گواهی می‌دهم که معبودی جز الله نیست، یگانه است و شریک ندارد. به نشانه‌ی اقرار به خداوندی‌اش و تحقیر کسانی که او را انکار کرده و به او کفر ورزیده‌اند. و گواهی می‌دهم که سرورمان محمد صلی الله علیه وآله وسلم رسول او، تا چشمی ببیند و گوشی بشنود [تا پایان حیات]، سرور مخلوقات و بشریت خواهد بود. پروردگارا! تا روز قیامت درود، سلام و برکت بفرست بر سرورمان محمد و بر خاندان و یارانش و نسل او و کسی که محبت او را در دل دارد و کسی که از او پیروی کند.
پروردگارا، ما را علمی نیست جز آن چه به ما آموختی، به راستی که دانا و باحکمتی، بار الها، آن چه به سود ماست، به ما بیاموز و از آن چه به ما آموختی، به ما منفعت برسان و بر علم ما بیفزای، حق را به ما حق بنما و توفیق پیروی از آن را نصیبمان گردان و باطل را به ما باطل بنما و توفیق اجتناب از آن را به ما ارزانی کن و ما را از کسانی بگردان که سخن را می‌شنوند و از بهترینش پیروی می‌کنند و با رحمت خود ما را در زمره‌ی بندگان نیکوکارت قرار ده.

پیامبر صاحب کمال اخلاق است باید از او پیروی کنیم:

برادران گرامی، هنوز در ماه تولد پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم هستیم و موضوعات خطبه‌های پیشین جنبه‌هایی از شخصیت پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم بوده است. از جنبه‌ی اجتماعی در خطبه سخن گفتیم و به جنبه‌ی رحمت در شخصیت ایشان می‌پردازیم.
ایشان یکی از خطیبان درجه اول، دانشمند، مجتهد، مفتی، رهبر و راهنما بود. تمام ويژگی‌های او در اوج کمال بود. در همه چیز اول بود. اما وقتی خداوند می‌خواهد او را بستاید به چه می‌ستاید؟ می‌فرماید:

﴿وَإِنَّكَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِيمٍ ﴾
(و راستى كه تو را خويى والاست.)

[قلم: 4]

برخی از دانشمندان برداشت کرده‌اند که کلمه‌ی «علی» در این آیه افاده‌ی تمکن می‌کند یعنی ایشان صلی الله علیه وآله وسلم بنا به اخلاق نیک خود قادر بود. انسان گاهی درگیر گشته و بر خود پیروز می‌شود. و گاهی پیروز نمی‌شود. اگر پیروز شود نمی‌گوییم بر اخلاق والایی است بلکه می‌گوییم او اخلاق والایی دارد. اگر بر اخلاق والا باشد او نسبت به اخلاق والایش متمکن است. این توصیف خداوند بزرگ است. این آیه:

﴿وَإِنَّكَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِيمٍ ﴾
(و راستى كه تو را خويى والاست.)

[قلم: 4]

آیه‌ی دیگری با آن تکامل می‌یابد.

﴿لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ﴾
(قطعا براى شما در [اقتدا به] رسول خدا سرمشقى نيكوست.)

[احزاب: 21 ]

بنابراین این تنها یک توصیف خبری نیست بلکه توصیف الگوپذیری است. پروردگار بزرگ ما قرآن کریم را مثانی توصیف می‌کند و از جمله معنای این واژه این است: هر آیه‌ای آیه‌ی هم نوع خود را توضیح می‌دهد. وقتی پیامبر دارای اخلاق والا توصیف می‌شود این تنها یک توصیف و ستایش و مدح و خبر نیست بلکه برای الگوگیری است به خاطر پیروی است برای این که اخلاق ما نیکو باشد. دلیل آیه‌ی دیگر است:

﴿لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ﴾
(قطعا براى شما در [اقتدا به] رسول خدا سرمشقى نيكوست)

[احزاب: 21]

پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم دارای خوی والا بود و او الگوی ما است.

زندگی پیامبر، مکتب رفتاری - اخلاقیِ جامعی بود:

یکی از سیره نویسان گفته است: زندگی پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم مکتب رفتاری اخلاقی جامعی بود. چنان که بانو عائشه می‌گوید:

(( كان خلقه القرآن ))
((اخلاقش قرآن بود.))

[ مسلم از عائشة ]

چنان که برخی گفته‌اند: قرآن، هستی ناطق است و هستی، قرآن خاموش است و پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم قرآن زنده است.
امام بخاری و مسلم روایت می‌کنند که پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم:

((كان أحسن الناس خُلُقاً))
((خوش اخلاقترین فرد بود.))

[ بخاری، و لفظ حدیث از مسلم از اَنَسٌ]

اما اگر یک قطعه طلای ناب برداریم و ويژگی‌های آن را مطالعه کنیم ويژگی‌های این فلز را به طور کلی خواهیم دانست و بنابراین اگر اخلاق پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم را به خوبی مطالعه نماییم و در اعماق مفاهیم آن غرق شویم با توجه به اخلاق پیامبر کسی را که خداوند الگوی ما قرار داده، خواهیم شناخت. حقیقت اخلاقی را که انسان باید داشته باشد خواهیم دانست. خداوند متعال می‌فرماید:

﴿هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولاً مِنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِنْ كَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلَالٍ مُبِينٍ ﴾
(اوست آن كس كه در ميان بى‏ سوادان فرستاده‏‌اى از خودشان برانگيخت تا آيات او را بر آنان بخواند و پاكشان گرداند و كتاب و حكمت بديشان بياموزد و [آنان] قطعا پيش از آن در گمراهى آشكارى بودند.)

[جمعه: 2]

در این آیه در کلمه‌ی «و يزکيهم» تأمل می‌کنیم یعنی پیروی از ويژگی‌ها و صفات پیامبر مایه‌ی تزکیه‌ی نفس است و تا زمانی که باعث تزکیه نشود این پیروی معنایی ندارد و بی‌ارزش است. یک انتساب ظاهری بی تأثیر است. ما با قرآن کریم هستیم.

﴿هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولاً مِنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِنْ كَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلَالٍ مُبِينٍ ﴾
(اوست آن كس كه در ميان بى‏ سوادان فرستاده‏‌اى از خودشان برانگيخت تا آيات او را بر آنان بخواند و پاكشان گرداند و كتاب و حكمت بديشان بياموزد و [آنان] قطعا پيش از آن در گمراهى آشكارى بودند.)

[جمعه: 2]

مؤمن باید اخلاق و رفتار منحصر بفردی داشته باشد:

بهتر است اخلاق مؤمن آشکار باشد بهتر است اخلاق منحصر بفردی داشته باشد. باید رفتار متمایزی داشته باشد. باید در بالاترین درجات صداقت با پروردگار، مردم و خودش باشد. باید در بالاترین درجات امانت داری به تمام معنا باشد. خداوند متعال می‌فرماید:

﴿إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ﴾
(خدا به شما فرمان مى‏ دهد كه سپرده‌‏ها را رد كنيد.)

[نساء: 58 ]

به صورت جمع آمده است. فرزندان شما، همسر شما، شاگردانتان، شغل شما، مشتریان شما امانت هستند. کارمندی که در مقابل میزتان به شما مراجعه می‌کند امانتی بر گردن شما است.

﴿إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ﴾
(خدا به شما فرمان مى‏ دهد كه سپرده‌ها را رد كنيد.)

[نساء: 58 ]

بنابراین تا زمانی که نفس مؤمن تزکیه نشود پیروی‌اش از پیامبر بی معنی است و تنها یک انتساب ظاهری است و انتساب ظاهری تأثیری ندارد و همین کافی است که به ایمان سیدنا جعفر در هنگام معرفی اسلام بسنده کنید که گفت:

(( أيها الملك كنا قوماً أهل جاهلية، نعبد الأصنام، ونأكل الميتة، ونأتي الفواحش، ونقطع الأرحام، ونسيء الجوار، ويأكل القوي منا الضعيف، فكنا على ذلك، حتى بعث الله إلينا رسولاً منا نعرف نسبه، وصدقه، وأمانته، وعفافه، فدعانا إلى الله لتوحيده، ولنعبده، ونخلع ما كنا نعبد نحن وآباؤنا من دونه من الحجارة والأوثان، وأمرنا بصدق الحديث، وأداء الأمانة، وصلة الرحم، وحسن الجوار، والكف عن المحارم والدماء))
((ای پادشاه! ما گروهی از اهل جاهلیت بودیم، بت می‌پرستیدیم و گوشت مردار می‌خوردیم و اعمال زشت مرتکب می‌شدیم و صله‌ی رحم به جا نمی‌آوردیم و در حق همسایگان بدی روا می‌داشتیم، و قدرتمندان ما اموال ضعفا را می‌خوردند و این روش زندگی ما بود تا آن که خداوند پیامبری از جنس خودمان به سوی ما فرستاد که از نظر نسب، صداقت، و امانت داری و خویشتن داری در میان ما مشهور است. ما را به پرستش خداوند و یگانه دانستنش فرا می‌خواند و می‌خواهد چیزهایی که پیشتر ما و پدرمانمان از سنگ گرفته تا بت‌ها را می‌پرستیدیم از پرستش آن‌ها دست برداریم ـ اکنون به تعریف عبادت تعاملی دقت نماییدـ و ما را به راستگویی، امانت داری، صله‌ی رحم، حسن معاشرت با یکدیگر، و پرهیز از محرمات و خون ریزی دستور می‌دهد.))

[ابن خزيمه از عفر بن أبو طالب ]

یک پیام اخلاقی و رفتاری. بنابراین در واژه‌ی «يزکيهم» تأمل کنید. تا زمانی که نفس تزکیه نشود این پیروی معنایی ندارد.

﴿ قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاهَا *وَقَدْ خَابَ مَنْ دَسَّاهَا ﴾
(كه هر كس آن را پاك گردانيد قطعا رستگار شد * و هر كه آلوده‏‌اش ساخت قطعا درباخت)

[شمس: 9-10]

رستگاری و موفقیت در اجرای سنت مبارک:

خداوند در قرآن می‌فرماید:

﴿النَّبِيُّ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ﴾
(پيامبر به مؤمنان از خودشان سزاوارتر [و نزديكتر] است.)

[احزاب: 6 ]

انسان منافع خود را می‌شناسد و سود و زیان خود را می‌داند و آن چه باعث پیشرفت و پسرفت او می‌شود را می‌شناسد اما پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم از ما به خودمان مهربانتر است زیرا بسیار مهربان و از ما به ما سزاوارتر است، این متن قرآن کریم است.

﴿النَّبِيُّ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ﴾
(پيامبر به مؤمنان از خودشان سزاوارتر [و نزديكتر] است.)

[احزاب: 6 ]

یعنی اگر در اجرای سنت تصور زیان کردید شما منافع خود را نمی‌دانید و اشتباه می‌کنید زیرا تمام منافع، موفقیت‌ها، و رستگاری‌های شما در اجرای سنت است:

﴿النَّبِيُّ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ﴾
(پيامبر به مؤمنان از خودشان سزاوارتر [و نزديكتر] است.)

[احزاب: 6 ]

طبیعتا پس از وفاتش چگونه این آیه را تفسیر کنیم؟ این را به اجرای سنت تفسیر می‌کنیم. سنت او وحیی از جانب الله است.

﴿ وَمَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى * إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَى ﴾
(و از سر هوس سخن نمى‏ گويد * اين سخن بجز وحيى كه وحى مى ‏شود نيست.)

[نجم: 3-4]

و خداوند آفریننده، سازنده، مدبر، آگاه و دانا است. در این آیه دقت کنید:

﴿النَّبِيُّ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ﴾
(پيامبر به مؤمنان از خودشان سزاوارتر [و نزديكتر] است.)

[احزاب: 6 ]

یعنی از ما به ما مهربانتر است. اگر سنت او را اجرا کنیم رحمت، خیر، برکت، پیروزی و رستگاری بر ما سرازیر می‌شود.
آیه‌ای که رحمت پیامبر را توصیف می‌کند این سخن الله متعال است:

﴿فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ﴾
(پس به [بركت] رحمت الهى)

[آل عمران: 159]

و هر واژه‌ای از این آیه معنای دقیقی دارد.

﴿فَبِمَا رَحْمَةٍ﴾
(پس به [بركت] رحمت)

رحمت به صورت نکره آمده است. پروردگار ما از خود می‌گوید:

﴿وَرَبُّكَ الْغَفُورُ ذُو الرَّحْمَةِ﴾
(و پروردگار تو آمرزنده [و] صاحب رحمت است)

[كهف: 58 ]

یعنی مهربانترین مخلوق به سایر مخلوقات پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم است و با این وجود رحمتی که در دل او است بخشی از رحمت خداوند است.

﴿فَبِمَا رَحْمَةٍ﴾
(پس به [بركت] رحمت)

این رحمت از خداوند است. تنها زمانی به وجود انسان می‌آید که با خداوند در ارتباط باشد. رحمت یک چیز است. زمانی که نور مؤمن در قلب مؤمن نفوذ می‌یابد و گره ارتباط با خداوند مستحکم‌تر می‌شود قلب پر از مهر و رحمت می‌گردد، این نشانه‌ی آشکار یک مؤمن مهربان است و غیر مؤمن سنگدل است و سنگدلی دلیل دوری است و رحمت دلیل تقرب است.

﴿فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ﴾
(پس به [بركت] رحمت الهى)

[آل عمران: 159]

از لوازم رحمت خوش اخلاقی است:

از لوازم رحمت، نتایج، آثار و نشانه‌های آن خوش اخلاقی است. این نرم خویی است. خداوند بنده‌ای را رحمت کند که در خرید و فروش سمح و بخشنده است. در حکم کردن و در برابر حکم بخشنده است. خداوند می‌فرماید:

﴿فَإِذَا الَّذِي بَيْنَكَ وَبَيْنَهُ عَدَاوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَمِيمٌ ﴾
(آن گاه كسى كه ميان تو و ميان او دشمنى است گويى دوستى يكدل مى‏‌گردد.)

[فصلت: 34]

لازمترین ويژگی در قلب انسان مهربان، نرم خویی است.

﴿فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ﴾
(پس به [بركت] رحمت الهى با آنان نرمخو [و پرمهر] شدى.)

[آل عمران: 159]

معنای مقابل: اگر این مهربانی در دل تو نبود؛ نسبت به آنان سنگدل، سخت گیر، متکبر و دفع کننده بودی.
ارتباط سوم: اگر در قلب تو مهربانی بود نسبت به آنان انعطاف پذیر می‌شدی و وقتی در برابرشان نرم شدی؛ آنان نزد تو گرد آمده، تو را دوست داشته، دور تو را می‌گرفتند و جان و مال خود را فدایت می‌کردند.
معنای مقابل: اگر در قلب تو مهربانی نباشد نسبت به آنان سنگدلی بود. از لوازم سنگدلی این است که از دور تو پراکنده می‌شوند. بنابراین علما گفته‌اند: قدرتمندان جسم‌ها را در اختیار دارند و پیامبران دل‌ها را در اختیار دارند و تفاوت بسیاری وجود دارد میان انسانی که در دل می‌خواهد نابود شوی و میان انسانی که قلبش را بدست آوردی و آرزوی تمام خوبی‌ها را برای تو دارد.
بنابراین:

﴿فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنْتَ فَظّاً﴾
(پس به [بركت] رحمت الهى با آنان نرمخو [و پرمهر] شدى و اگر تندخو و سختدل بودى.)

[آل عمران: 159]

اگر قلبت خالی از مهربانی می‌بود؛ سنگ دل و خشن بودی و مردم از پیرامون تو متفرق می‌شدند
این یک معنا و معنای دیگری نیز دارد این آیه: یعنی ای دعوتگران به سوی خداوند اگر پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم سرور مخلوقات و دوست خداوند که قرآن بر وی نازل شده و با معجزات تأیید شده و نزدیکترین شخص به خداوند بوده است این پیامبر با این ويژگی‌ها و خصائص اگر درشت خو بود مردم از پیرامون او پراکنده می‌شدند حال چه رسد به کسی که به او وحی نمی‌شود؟ و با معجزات تایید نمی‌شود؟ و وحی به او نمی‌رسد؟ و نسبت به خداوند بخشنده نیست؟ و در اوج تمام انسان‌ها نیست؟ آیا عاقلانه است که انسان معمولی و سنگدل باشد و مردم به سوی او آیند؟ این یک اصل اساسی در دعوت به سوی خداوند است. مردم تنها با اخلاق پسندیده‌تان به شما جذب می‌شود. مجذوب دل مهربان، بخشش کامل، سخاوت فراوان و گذشت شما از اشتباهات می‌شوند. این درس گویایی برای داعیان است.

﴿فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنْتَ فَظّاً غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ﴾
(پس به [بركت] رحمت الهى با آنان نرمخو [و پرمهر] شدى و اگر تندخو و سختدل بودى قطعا از پيرامون تو پراكنده مى‏شدند.)

[آل عمران: 159]

صفات انسان‌های رهبر و زمام دار:

ويژگی‌های معنوی رهبر چیست؟ ويژگی‌های زمام دار چیست؟ صفات انسان‌های رهبر و زمام دار چیست؟ .

﴿فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ﴾
(پس از آنان درگذر و برايشان آمرزش بخواه و در كار[ها] با آنان مشورت كن.)

[آل عمران: 159]

و هر انسانی که مسئول ده تن است، رئیس یک اداره، معلم یک کلاس، پزشکی در بیمارستان و یا صاحب کارخانه‌ای است. خداوند شما را قیم آنان قرار داده است. باید از سنت پیامبر الگو بگیرید. از چیزی که خداوند پیامبر را به آن دستور داده است.

﴿فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ﴾
(پس از آنان درگذر و برايشان آمرزش بخواه و در كار[ها] با آنان مشورت كن و چون تصميم گرفتى بر خدا توكل كن زيرا خداوند توكل‏كنندگان را دوست مى‌دارد.)

بخاری و مسلم از انس رضی الله عنه روایت کرده‌اند:

(( كنت أمشي مع رسول الله، وعليه بُرْدٌ نجراني غليظ الحاشية، فأدركه أعرابي، فجذه من ردائه جذبةً شديدة، حتى نظرت إلى صفحة عاتق رسول الله قد أثَّرت بها حاشية البُرد - أعرابي أمسك النبيَّ من برده وجذه جذبةً شديدة حتى أثرت حاشية الثوب في عنق النبي عليه الصلاة والسلام - ثم قال: يا محمد مُر لي من مال الله الذي عندك ؟ فالتفت إليه النبي عليه الصلاة والسلام ثمَّ تبسَّم وأمر له بعطاء ))
((همراه رسول الله صلی الله علیه وسلم که عبای پشمی نجرانی با لبه‌ای ضخیم بر تنش بود، می‌رفتم. مردی بادیه‌نشین از پشت سر دنبالش آمد و به شدت عبا را کشید. به گردن رسول الله صلی الله علیه وسلم نگریستم که اثر لبه‌ی عبا از شدت کشیده شدن آن بر گردنش باقی بود. سپس گفت: ای محمد از اموال خداوند که نزد تو است به من ببخش؟ پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم به او نگاهی کرد و تبسم نمود و دستور داد به او عطایی بخشند.))

[ متفق عليه از انس]

﴿فَاعْفُ عَنْهُمْ﴾
(پس از آنان درگذر)

اگر گذشت و عفو نکنید هرگز رهبر آنان نخواهید بود، شایسته‌ی نظارت و زمام داری و تمایز بر سایر انسان‌ها با مهربانی و بخشش و اخلاق پسندیده نخواهید بود. از امام مسلم از عائشه روایت است که گفت:

((مَا ضَرَبَ رَسُول اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ شَيْئًا قَطُّ بِيَدِهِ وَلَا امْرَأَةً وَلَا خَادِمًا إِلَّا أَنْ يُجَاهِدَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَمَا نِيلَ مِنْهُ شَيْءٌ قَطُّ فَيَنْتَقِمَ مِنْ صَاحِبِهِ إِلَّا أَنْ يُنْتَهَكَ شَيْءٌ مِنْ مَحَارِمِ اللَّهِ فَيَنْتَقِمَ لِلَّهِ عَزَّ وَجَلَّ ))
((رسول الله صلى الله علیه وسلم هیچ انسانی اعم از زن و خدمتکار را با دست خودش نزده است مگر در شرایطی که در راه خداوند جهاد می‌کرد – که مجبور بود از خود دفاع نماید -و هرگز به‌خاطر ضرری که به خود ایشان می‌رسید، از عاملش انتقام نگرفت، مگر در مواردی که چیزی از حرمت‌ها و حد و حدود خداوندی پایمال می‌شد که در آن صورت به خاطر خداوند خشمگین می‌شد و انتقام می‌گرفت.))

[ مسلم از عائشه]

(( ولم يكن رسول الله فاحشاً، ولا متَفَحِّشاً، ولا صخَّاباً- هكذا الرواية - في الأسواق، ولا يجزي بالسيئة السيئة، ولكن يعفو ويصفح ))
((پیامبر خدا(ص) فحاش و ناسزاگو نبود و هرگز فحش و ناسزا نگفت، در بازار هم سر و صدا نمی‌کرد و بدی را با بدی پاسخ نمی‌داد بلکه عفو می‌نمود و گذشت می‌کرد.))

[ الشمائل المحمديه از عائشه]

﴿فَاعْفُ عَنْهُمْ﴾
(پس از آنان درگذر)

یک دستور الهی است. و نکته‌ی قابل توجه این است که خداوند پیامبرش را دستور می‌دهد مسلمانان و غیر مسلمانان را ببخشد.

﴿فَبِمَا نَقْضِهِمْ مِيثَاقَهُمْ لَعَنَّاهُمْ وَجَعَلْنَا قُلُوبَهُمْ قَاسِيَةً يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَنْ مَوَاضِعِهِ وَنَسُوا حَظّاً مِمَّا ذُكِّرُوا بِهِ وَلَا تَزَالُ تَطَّلِعُ عَلَى خَائِنَةٍ مِنْهُمْ إِلَّا قَلِيلاً مِنْهُمْ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاصْفَحْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ ﴾
(پس به [سزاى] پيمان شكستنشان لعنتشان كرديم و دل‌هايشان را سخت گردانيديم [به طورى كه] كلمات را از مواضع خود تحريف مى كنند و بخشى از آن چه را بدان اندرز داده شده بودند به فراموشى سپردند و تو همواره بر خيانتى از آنان آگاه مى ‏شوى مگر [شمارى] اندك از ايشان [كه خيانتكار نيستند] پس از آنان درگذر و چشم پوشى كن كه خدا نيكوكاران را دوست مى‌دارد.)

[مائدة: 13]

آمرزش خواهی پیامبر برای مؤمنان در زمانی که گناه کرده‌اند؛ دلیل مهربانی فراوان او به آنان است:

این آیه‌ی کریمه:

﴿فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنْتَ فَظّاً غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ﴾
(پس به [بركت] رحمت الهى با آنان نرمخو [و پرمهر] شدى و اگر تندخو و سختدل بودى قطعا از پيرامون تو پراكنده مى ‏شدند پس از آنان درگذر و برايشان آمرزش بخواه.)

[آل عمران: 159]

طلب آمرزش یعنی چه؟ گاهی برادری برادرش را می‌بیند که در زندگی‌اش ناکام مانده است، شادمان می‌شود، و می‌گوید: من پیروز شدم و برادرم مردود شد. من کار دارم اما برادرم بیکار است. ناهمسویی درونی شایسته‌ی مؤمنان نیست. آمرزش خواهی پیامبر برای مؤمنان زمانی که گناه کرده‌اند دلیل رحمت فراوان او نسبت به آنان است حتی آمرزش خواهی مؤمنان برای یکدیگر در زمان گناه دلیل مهربانی فراوان آنان نسبت به هم است پس ارتباط درونی کامل و محکم این است که مؤمنان مانند یک جسم باشند که اگر عضوی به درد آورد روزگار دیگر عضوها را نماند قرار. این نشانه‌ی زندگی اجتماعی سالم است. اما اگر مکر و کینه باشد و نکوهش این دلیل تفرقه‌ی مؤمنان است. این آنان را نزد خدا والا نمی‌گرداند. معنای سخن خداوند عز وجل است:

﴿وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ﴾
(برايشان آمرزش بخواه)

وقتی برادرش را در مشکل یا نافرمانی ببینید به او بگویید: خداوند تو را بیامرزد. او را به آمرزش وادارید که طلب آمرزش کند. حکم شرعی را مشخص کنید و خیرخواه او باشید. او را به توبه بخوانید. این مضمون آمرزش خواهی است. دلیل محبت شما به برادرتان این است که اگر او را هنگام گناه دیدید یا هنگام انحراف فورا خیرخواه او باشید. دست به روشنگری و توضیح و واداشتن او به توبه بزنید.

﴿وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ﴾
(برايشان آمرزش بخواه و در كار[ها] با آنان مشورت كن.)

مشورت و استفاده از تجربه‌های دیگران:

برای این که مشورت به خاطر مؤمنان به تحقیر نینجامد پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم سرور مخلوقات و معصوم دستور به مشورت داده است. شما کیستی؟ چرا مشورت نمی‌کنید؟ چرا مشورت نمی‌گیرید؟ کسی که با مردان مشورت کند خرد آنان را امانت می‌گیرد و کسی که با مردی مشورت کند خرد او را عاریت گرفته است. اگر شما با مرد خردمند و مؤمن و پرهیزکار و توبه گری مشورت کنید تمام تجربه و انرژی‌اش را گرفته‌اید.

﴿وَشَاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ﴾
(و در كار[ها] با آنان مشورت كن.)

نظر اکثریت و اقلیت و بیگانه را بگیرید و سپس تحقیق کنید.

﴿فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ﴾
(و چون تصميم گرفتى بر خدا توكل كن.)

[آل عمران: 159]

برای اینکه دچار آشوب و فتنه نشوید باید نظر همه را بگیرید و آن را سبک و سنگین کنید و در پایان تصمیم را خودتان بگیرید.

﴿فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ﴾
(و چون تصميم گرفتى بر خدا توكل كن.)

[آل عمران: 159]

بی ارتباط با خدا دل نامهربانی دارد:

این آیه رحمت پیامبر و راه رسیدن به رحمت را روشن می‌کند. رحمت از سوی خدا است. کسی که با خدا بی ارتباط است دل نامهربانی دارد. و اگر کارهای مهربانانه‌ای بکند این مهر وی ظاهری است. این رحمت هوشمندانه به خاطر کسب محبت مردم است اما در حقیقت وی دل سنگی چون صخره دارد. چیزی که انسان در جامعه با هوشمندی و زیرکی انجام می‌دهد به سطح کار نیک نمی‌رسد و ناگزیر باید مهربانی از درون دل مهربانی باشد اما انسان گاهی بنا به مصلحت ترجیحی کار مهربانانه‌ای انجام می‌دهند بدون آن که دل آنان مهربان باشد و این کار را انجام می‌دهند تا نظر دیگران را جلب کنند و منافع دنیایی را محقق سازد و مهربانی بیگانگان با خدا نیز از این قبیل است.
قتل انسانی در یک جنگل گناه نابخشودنی است ولی قتل یک ملت با ایمان جای تأمل دارد!

* * *

وقتی که سلامت افرادشان، بالا بودن سطح معیشتی آنان و آزادی‌های مطلق آنان برایشان مهم است غارت ثروت‌های سایر کشورها را برای خود مجاز می‌دانند و حرمت‌های آنان را می‌درند و میان ملت‌ها کینه و بغض می‌اندازند تا با تفرقه‌ی ملت‌ها و مشکلاتشان زندگی کنند و این رحمت نیست. این یک رحمت و مهربانی ظاهری است و هدف آن تحقق منافع دنیایی است.
مهربانی پیامبر با مؤمنان از مهربانی‌اش نسبت به عموم مردم بیشتر است:

آیه‌ی دوم که خداوند مهربانی پیامبر را با آن توصیف می‌کند این است:

﴿لَقَدْ جَاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُمْ بِالْمُؤْمِنِينَ رَءُوفٌ رَحِيمٌ﴾
(قطعا براى شما پيامبرى از خودتان آمد كه بر او دشوار است‏ شما در رنج بيفتيد به [هدايت] شما حريص و نسبت به مؤمنان دلسوز مهربان است.)

[توبه: 128]

اگر انسانی سه کودک را در راه ببینند که سیگار می‌کشند و یکی پسر خودش و دومی پسر برادرش و سومی را نشناسد نسبت به چه کسی بیشتر واکنش نشان می‌دهد؟ نسبت به پسرش بسیار و نسبت به پسر برادرش واکنش کمتر و با نفر سوم اصلا سخنی نمی‌گوید. بنابراین مهربانی که خداوند در قلب پدر نهاده است نمونه‌ی یک هواداری شدید است که هنگام توجه به فرزندش جوش و خروش فراوانی در دل او ایجاد می‌کند. این مثال را زدم تا مقدمه‌ای برای تفسیر این آیه شود. خداوند متعال می‌فرماید:

﴿لَقَدْ جَاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ﴾
(قطعا براى شما پيامبرى از خودتان آمد كه بر او دشوار است‏ شما در رنج بيفتيد.)

[توبه: 128]

رنج یعنی بدبختی، یعنی بدبختی شما برای او گران است، یعنی صبر او تمام می‌شود و بدبختی شما در دنیا و آخرت یا رفتن شما در راهی که به آتش منتهی می‌شود این را پیامبر تحمل نمی‌کند. این فراتر از صبر پیامبر است و این باعث درد و رنج او می‌شود و بنابراین به شما می‌پردازند. به طائف رفت تا اهل آن را به راه راست دعوت کند. دعوت او را نپذیرفتند و او را مسخره کردند و کودکان را در پی او روانه کردند و او را زدند. جبرئیل نزد او آمد و گفت:

(( إن شئت أطبق عليهم الأخشبين، قال: لا يا أخي، اللهم اهدِ قومي، اللهم اهدِ قومي إنهم لا يعلمون، أَرْجُو أَنْ يُخْرِجَ اللَّهُ مِنْ أَصْلَابِهِمْ مَنْ يَعْبُدُ اللَّهَ وَحْدَهُ لَا يُشْرِكُ بِهِ شَيْئًا ))
((اگر بخواهی دو کوه بزرگ مکه را بر سر شان فرود آورم. پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمود: نه ای برادرم، بار خدایا قوم مرا هدایت کن، بار خدایا قوم مرا هدایت کن چرا که آن‌ها نمی‌دانند امیدوارم خداوند از نسل شان کسانی را پدید آورد که خدای واحد را پرستش نموده و برای او چیزی را شریک نیاورند.))

[متفق عليه از عائشه]

دست از قوم خود بر نداشت و آنان را بخشید و عذر آنان را پذیرفت و نشانه‌ی ایمان را در فرزندانشان دید. این رحمت است. چرا از آنان انتقام نگرفت؟ چرا به جبرئیل نگفت: هر کاری دوست داری بکن؟ این فرموده‌ی خداوند بود که توسط جبرئیل به او رسید. این سخن خداوند عز وجل است:

﴿لَقَدْ جَاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ﴾
((قطعا براى شما پيامبرى از خودتان آمد كه بر او دشوار است‏ شما در رنج بيفتيد.)

یعنی او تحمل بدبختی شما را ندارد و صبر او تمام شده است یعنی بدبختی شما برایش قابل تحمل نیست زیرا او بسیار مهربان است:

﴿لَقَدْ جَاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُمْ﴾
(قطعا براى شما پيامبرى از خودتان آمد كه بر او دشوار است‏ شما در رنج بيفتيد به [هدايت] شما حريص است.)

معنی اهمیت: اراده همراه با تصمی و عزم بسیار. فلانی می‌خواهد موفق شود و فلانی برای موفقیت بسیار تلاش می‌کند و بر آن حریص است. مهم بودن از اراده والاتر است. یعنی هدایت شما برایش مهم است. سلامتی شما برایش مهم است. خوشبختی شما برایش مهم است. رستگاری شما در بهشت برایش مهم است. او نسبت به شما اهمیت می‌دهد.

﴿بِالْمُؤْمِنِينَ رَءُوفٌ رَحِيمٌ ﴾
(و نسبت به مؤمنان دلسوز مهربان است.)

او در اصل مهربان است.

﴿فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ﴾
(پس به [بركت] رحمت الهى با آنان نرمخو [و پرمهر] شدى.)

[آل عمران: 159]

﴿بِالْمُؤْمِنِينَ رَءُوفٌ رَحِيمٌ ﴾
(و نسبت به مؤمنان دلسوز مهربان است.)

علمای تفسیر گفته‌اند: دلسوزی از مهربانی فراتر است. بنابراین مؤمن تمام مردم را می‌بخشد، به تمام آنان رحم می‌کند، به همه چیز رحم می‌کند اما نسبت به برادران مؤمن خود بسیار مهربانتر است زیرا انگیزه‌ی مشارکت وجدانی دارد. بنابراین خداوند پیامبرش را بر مؤمنان از عامه‌ی مردم بسیار مهربانتر توصیف می‌کند. با این واژه:

﴿رَءُوفٌ رَحِيمٌ ﴾
(دلسوز مهربان است.)

رحمتی که انسان را ارج می‌نهد؛ رحمت عمومی است و خاص نیست:

پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم رحمتی که انسان را مقرب درگاه حق می‌کند به عنوان رحمت عمومی و نه خصوصی توصیف می‌کند. در قلب هر پدر یا مادری رحمتی قرار داده شده تا با مردم سازگار باشد و چرخه‌ی دنیا بچرخد. اگر این مهربانی نبود که انسان‌ها به هم رحم نمی‌کردند زندگی معنا نداشت. مادر هر بار که نانی را در تنور می‌گذارد پسرش را می‌بوسد. اگر این مهر از دل مادر گرفته شود او را در تنور می‌اندازد. مهر مادران و پدران نسبت به فرزندان را خداوند در دل‌های آنان قرار داده است. این اکتسابی نیست بلکه فطری است و چیزی که فطری باشد انسان با آن مقرب نمی‌شود. تنها با اکتساب تقرب می‌جوید. اما اگر به تمام مردم رحمت داشتید این رحمت از آثار ارتباط شما با خداوند است. این مهربانی شما را نزد خداوند مقرب می‌گرداند. این که کسی را ببخشید که او را نمی‌شناسید و یا کارمندی را در یک فروشگاه تجاری مورد ترحم قرار دهید و با او مانند فرزند خود رفتار کنید این مهربانی چیزی است که انسان را مقرب می‌گرداند. به مردمانی بیگانه بدون خویشاوندی رحم کند، این مهربانی یک چیز بدیهی است و میان همه‌ی مردم اتفاق می‌افتد.

نهی از صله در حالت روزه داری:

پبامبر صلی الله علیه وآله وسلم یارانش را در حالت روزه داری از صله نهی می‌کرد تا به هم رحم و ترحم پیدا کنند. گفتند: ای رسول خدا تو صله می‌کنی!! فرمود:

(( إني لست كهيئتكم، إني يطعمني ربي ويسقيني ))
((وضعيت من مانند شما نيست، پروردگارم مرا اطعام و سيراب می‌كند.))

[ بخاری از عائشه ]

برای ترحم به یارانش از صله در حالت روزه داری نهی کرد. و ایشان صلی الله علیه وآله وسلم در روایتی از بخاری و مسلم از ابوهریره فرمود:

((إن لله مئة رحمة أنزل منها رحمةً واحدة بين الجن والإنس والبهائم والهوام بها يتعاطفون، وبها يتراحمون، وبها تعطف الوحش على ولدها، وأَخَّر الله تسعاً وتسعين رحمةً يرحم بها عباده يوم القيامة))
((خداوند، از صد قسمت رحمتش، فقط يك قسمت را در دنيا به جن و انس، پرندگان، حيوانات و حشرات عطا كرده است، تا بين خود با محبت و مهربانی زندگی كنند و نود و نه قسمت ديگر را در آخرت به بندگان خويش اختصاص خواهد داد.))

[ متفق عليه از ابوهريره]

مهربانی گربه به فرزندانش، مهربانی چهارپایان، مهربانی تمام مخلوقات، این یک از صد در صد است و بقیه‌ی آن، ترحم خداوند به بندگانش در روز قیامت است.

مهر واقعی مهری است که از دل مهربان صادر شود:

بخاری و مسلم از رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم روایت می‌کند که فرمود:

 

((إني لأقوم إلى الصلاة وأريد أن أطوِّل فيها، فأسمع بكاء الصبي، فأتجوَّز في صلاتي كراهة أن أشقَّ على أمه))
((من به نماز می‌ایستم و می‌خواهم آن را طولانی کنم که صدای کودکی را می‌شنوم و با اکراه در نمازم تخفیف می‌دهم تا مبادا بر مادرش سخت آید.))

[بخاری از ابو قتاده]

هم چنین بخاری و مسلم از ابوهریره رضی الله عنه روایت می‌کنند که پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم می‌فرماید:

((إذا صلَّى أحدكم بالناس فليخفِّف فإن فيهم الضعيف، والسقيم، والكبير، وذا الحاجة، وإذا صلَّى أحدكم لنفسه فليطوِّل ما يشاء له))
((زمانی که یکی از شما برای مردم امامت می‌داد باید آسان بگیرد چرا که در میان آنان ناتوان، بیمار، و کهنسال و نیازمند وجود دارد و زمانی که هر کس از شما برای خود نماز خواند هر چقدر خواست طولانی بخواند.))

[بخاری از ابو قتاده ]

بخاری و مسلم از بانو عائشه آورده‌اند:

((أنه كان رسول الله صلى الله عليه وسلَّم ليدع العمل وهو يحب أن يعمل به خشية أن يعمل به الناس فيفرض عليهم))
((رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم انجام کاری را دوست داشت ام از ترس این که مبادار بر مردم فرض شود؛ آن را رها می‌کرد.))

[ متفق عليه از ابوهريره]

بخاری و مسلم نیز از عائشه روایت می‌کنند:

((جاء أعرابي إلى النبي صلى الله عليه وسلم فقال: أتقبلون الصبيان نحن لا نقبلهم ؟ فقال عليه الصلاة والسلام: وماذا أملك لك إن نزع الله من قلبك الرحمة ؟!))
((اعرابی نزد پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم آمد و گفت: آیا کودکان را می‌بوسید ما نمی‌بوسیم؟ ایشان فرمود: چکار کنم که خداوند مهر را از دلت بیرون کرده است؟!))

[متفق عليه از عائشه رضي الله عنها]

یعنی دوست داشتن کودکان، مهربانی با آنان، اکرام و در آغوش گرفتن و بوسیدن آنان جزو رحمت و مهربانی است.

(( وماذا أملك إن نزع الله من قلبك الرحمة ؟! ))
((چکار کنم که خداوند مهر را از دلت بیرون کرده است.))

بخاری و مسلم نیز از اسامه بن زید روایت کرده‌اند:

((أن النبي صلى الله عليه وسلَّم رُفِعَ إليه ابن ابنته وهو في الموت، ففاضت عينا رسول الله، فقال له سعد: ما هذا يا رسـول الله أتبكي ؟ قال النبي عليه الصلاة والسلام: هذه رحمةٌ جعلها الله في قلوب عباده، وإنما يرحم الله من عباده الرُحَمَاء، وإنما يرحم الله من عباده الرحماء))
((نوه‌ی دختری پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم در آستانه‌ی مرگ ایشان، نزد او برده شد اشک نیز از چشمانش جاری گردید، سعد عرض کرد: یا رسول الله! این اشک و گریه برای چیست؟ حضرت فرمود: این رحمتی است که خداوند در قلوب بندگانش قرار می‌دهد، و خداوند به آن بندگانی رحم می‌کند که آنها به دیگران رحم کنند و خداوند به آن بندگانی رحم می‌کند که آنها به دیگران رحم کنند.))

[متفق عليه از اسامة بن زيد]

موضوع مهربانی موضوع طولانی است. اما بهتر است که باور کنیم مهربانی در قلب شما دلیل ارتباط شما با خدا است و اگر مهربانی را در دلی بیگانه با خدا دیدید این مهربانی ظاهری است و غالبا برای کسب بهره‌ی دنیایی بی ارزش است اما مهربانی حقیقی، مهربانی موجود در یک قلب مهربان است.

خداوند متعال به مؤمنان همان دستوراتی را داده که به رسولان داده است:

دو آیه، نخست:

﴿فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنْتَ فَظّاً غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ﴾
(پس به [بركت] رحمت الهى با آنان نرمخو [و پرمهر] شدى و اگر تندخو و سختدل بودى قطعا از پيرامون تو پراكنده مى ‏شدند پس از آنان درگذر و برايشان آمرزش بخواه و در كار[ها] با آنان مشورت كن و چون تصميم گرفتى بر خدا توكل كن.)

[آل عمران: 159]

آیه‌ی دوم:

﴿لَقَدْ جَاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُمْ بِالْمُؤْمِنِينَ رَءُوفٌ رَحِيمٌ﴾
(قطعا براى شما پيامبرى از خودتان آمد كه بر او دشوار است‏ شما در رنج بيفتيد به [هدايت] شما حريص و نسبت به مؤمنان دلسوز مهربان است.)

[توبه: 128]

خداوند به مؤمنان همان دستوراتی را داده است که به رسولانش می‌داده است. مبادا بگویید: این پیامبر است. شما باید از پیامبر تبعیت کنید. مبادا بگویی: این را نمی‌توانیم انجام دهیم. خداوند به مؤمنان همان دستوراتی را داده است که به رسولانش می‌داده است.
پیش از آن که محاسبه شوید خودتان را محاسبه کنید و اعمالتان را بسنجید پیش از آن که سنجیده شود و عمل نیک انجام دهید که فرشته‌ی مرگ از ما به دیگران مشغول شده و به زودی از دیگران فارغ شدن و نزد ما خواهد آمد و باید هوشیار باشیم. زیرک کسی است که خودش را کوچک شمارد و برای بعد از مرگ کار نیک انجام دهد و ناتوان کسی است که از هوای نفس خود پیروی کند و از خداوند درخواست‌های طولانی داشته باشد.

* * *

خطبه‌ی دوم:
گواهی می‌دهم که هیچ معبودی به جز خداوند یاور نیکان وجود ندارد و گواهی می‌دهم که سرورمان محمد بنده و فرستاده‌ی او است. او صاحب اخلاق والا است. بار خدایا بر سرورمان محمد و خاندان و یارانش همه درود فرست.

آراستن به اخلاق پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم:

یک توضیح سریع، در ماه میلاد باید از آگاهی بر سنت گفتاری و کرداری پیامبر آغاز کنیم. شایسته نیست که فقط جشن بگیریم و تمام، بلکه باید از این مناسبت برای آراستگی به اخلاق رسول الله استفاده کنیم و باید خودمان را به دقت محاسبه کنیم و همیشه میان وضعیت کنونی و آن چه باید باشیم مقایسه نماییم. میان اخلاق خودمان و اخلاق پیامبر، میان رفتار خود و رفتار پیامبر مقایسه نماییم.
باید برای بار دیگر بدانیم که: خداوند وقتی پیامبرش را با اخلاق والا توصیف می‌کند این توصیف تنها خبری و ستایشی نیست بلکه تنها برای انگیزش ما جهت آراستن خود به اخلاق پیامبر است. پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم نزد پروردگارش رفته است و در بالاترین مقام می‌باشد ولی ما زندگان باید با پیروی از سنت او به درگاه خداوند تقرب جوییم. از میان مردم شخصی موفق که در زندگی تنها به خاطر پیروی از سنت رسول الله به موفقیت رسیده و شخص ناکامی که در زندگی به دلیل عدم پیروی از سنت رسول الله؛ شکست خورده است و سنت پیامبر وحی از سوی خدا است چراکه می‌فرماید:

﴿وَمَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى * إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَى﴾

نجم: 3-4]

باید در خانههایمان خود به مطالعه‌ی سخنان پیامبر و پیروی از سنت او و آراستن خود به اخلاقش و خواندن سیره‌اش ملزم نماییم و ماه تولد پیامبر برای ما در طول سال‌ها نقطه‌ی آغاز در پیش گرفتن روش پیامبر باشد زیرا خداوند سبحان می‌فرماید:

﴿وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَأَنْتَ فِيهِمْ﴾
(و[لى] تا تو در ميان آنان هستى خدا بر آن نيست كه ايشان را عذاب كند)

[انفال: 33 ]

پس از مرگ او خداوند آنان را مادامی که سنت وی در سر کار، خانه‌ها، جشن‌ها، شادی‌ها، اندوه‌ها، سفر، اقامتف ازدواج، طلاق، تجارت و درآمد و هر چیزی وجود داشته باشد آنان را عذاب نمی‌کند. سنت پیامبر را پیروی کنید. بپرسید. پرسش کلید دانش است.

﴿فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ ﴾
(پس اگر نمی‌دانید از عالمان كتاب‌هاى آسمانى جويا شويد.)

[نحل: 43]

آیا این معامله درست است؟ آیا خرید این کالا درست است؟ آیا باز کردن فروشگاه با این هدف درست است؟ آیا ازدواج با این دختر درست است؟ پیش از اقدام بپرسید. یا می‌دانید و یا می‌پرسید. یا کورکورانه حرکت می‌کنید و بدون برنامه و بدون ارزش‌های ثابت که این کار ناآگاهان است، کار آوارگان، گمراهان و وقتی فرشته‌ی مرگ می‌آید انسان میزان زیان و بزرگی گناهانش را درک می‌کند.

﴿فَذَرْهُمْ يَخُوضُوا وَيَلْعَبُوا حَتَّى يُلَاقُوا يَوْمَهُمُ الَّذِي يُوعَدُونَ﴾
(پس آنان را رها كن تا در ياوه‏ گويى خود فرو روند و بازى كنند تا آن روزى را كه بدان وعده داده مى‏شوند ديدار كنند.)

[زخرف: 83]

دعا:

بارالها ما را در زمره هدايت يافتگان درگاهت قرار ده. و با آنان که گناهانشان را آمرزيده‌ای همراه گردان. و به دوستی گير با دوستانت و در آن چه بما ارزانی داشته ای برکت نِه. و ما را در پناه خويش از زشتی و پليديها دورگردان چرا که قضا و قدر در دست توانای توست و کسی را قدرت محاسبه تو نيست. همانا خوار نگردد آن كه تواش مورد مهر قرار داده و دوست خود گرفته‏اى، و عزيز و محترم نباشد آن كه او را دشمن داشته‏اى، والا و بزرگ و رفيعى اى پروردگار ما. و در آن چه فرمان دادی سپاس می‌گزاریم. از تو آمرزش می‌خواهیم و به درگاه تو توبه می‌کنیم. به ما ببخش و ما را محروم نکن و ما را اکرام کن و ما را خوار نکن و ما را برتری ده و بر ما برتری نده و ما را خشنود ساز و از ما خشنود باش. از ترس خود چیزی بهره‌ی ما کن که میان ما و نافرمانی‌ات فاصله ایجاد کند و از طاعت خود چیزی به ما بده که ما را به بهشت تو برساند و از یقین چیزی بده که سختی‌های دنیا را بر ما آسان کند و خداوندا ما را از گوش و چشم و قدرت تا زمانی که زنده‌ایم بهره مند بفرما و آن را از ما به ارث بگذار و انتقام ما را از ظالمان ما بگیر و ما را بر دشمنان ما پیروز بگردان و دنیا را بزرگترین هدف ما و هدف علم ما قرار نده و کسانی که از تو نمی‌ترسند و به ما رحم ندارند را بر ما مسلط نکن ای خدای جهانیان.. دین ما را برای ما نیک بفرما که این دین عصمت ایمان ماست. و دنیای ما را نیک بگردان که ما را در آن زندگی است. و آخرتمان را نیک بدار که بازگشت ما به آن جاست. و از همه چیز در زندگی برای ما خیر قرار بده و مرگ را بر ما آسان کن ای سرور ما ای مولای ما ای پروردگار جهانیان. خداوندا با حلال خود ما را از حرام بی نیاز و با طاعت خود ما را از نافرمانی باز دار و با فضل خود ما را از دیگران بی نیاز فرما. خدایا ما را از مکر خود در امان بدار و پرده پوشی ما را بکن و یاد خود را از یاد ما نبر ای پروردگار جهانیان. بار خدایا عورات ما را بپوشان و ناآرامی‌های ما را آرامش ببخش و ما را در سرزمین‌هایمان در امنیت بدار و این سرزمین و سایر سرزمین‌های مسلمانان را حاصلخیر و آرامش بخش قرار بده. بار خدایا از ترس تنها به تو و از فقر تنها به تو و از خواری تنها به تو و از درد بی درمان و سرزنش دشمنان و گرفت پس از بخشش به تو پناه می‌برم. بار خدایا آن چه می‌خواهیم به ما روزی عطا فرما و آن را در آن چه می‌خواهی یاور ما قرار بده و آن چه دوست داریم از ما نگیر و آن را در آن چه دوست داری مایه‌ی آرامش ما قرار بده. بار خدایا چهره‌های ما را با روشنی حفظ کن و به سیاه رویی خوار نکن تا به دنبال شر بندگانت باشیم و دچار ستایش بخشندگان و نکوهش بخیلان شویم و تو بالاتر از همه بخشندگانی و خزینه‌های آسمان و زمین همه در دست تو است. بار خدایا چنان که چشمان اهل دنیا را با دنیایشان شادمان کردی چشمان ما را به خشنودی خود ای پروردگار جهانیان شادمان نما.
خدایا با برتری و رحمت خود کلمه‌ی حق و دین را والایی ببخش و اسلام و مسلمانان را یاری ببخش، خدایا والیان مسلمانان را به آن چه خود دوست داری و خشنود می‌شوی توفیق بده، تو بر هر چه خواهی توانایی و شایسته‌ی اج

دانلود متن

زبان های موجود

پنهان کردن تصویر